حضرت فرمود: با اینکه دکتر و پزشکان عراقى علاج نقاهت و مرض تو را در آن تشخیص داده و مى دانند، چرا نمى خورى و چه چیز تو را از خوردن آن مانع شده و جلوگیرى مى نماید؟1 زن عرض کرد: من از پیروان و اتباع و دوستان و علاقه مندان شما مى باشم و تو را به امامت و رهبرى و پیشوایى قبول نموده و پذیرفته ام .هر طورى که دستور بدهى من باید امتثال و اطاعت کنم و پس از مرگ که با خداى خویش ملاقات کردم و مرا در محکمه عدل و دادگاه پروردگار نگه داشتند و از من پرسش نمودند که چرا به برنامه و دستور دکتر و پزشک خود گوش نداده و شراب نخوردى و خود را به هلاکت انداختى و عاقبت دچار و گرفتار مرگ شده و قاتل خود شدى ؟ در پاسخ مى گویم : امام و مقتدایم جعفر بن محمد (علیه السلام ) مرا از خوردن آن نهى و منع فرمود و اگر گفتند: چرا خمر و شراب را خوردى با اینکه مى دانستى خداوند آن را حرام و قدغن کرده است ؟ در جواب مى گویم : رهبر و پیشوایم امام صادق (علیه السلام ) به من امر فرمود.
حضرت امام صادق (علیه السلام ) به ابوبصیر فرمود: اى ابا محمد (کنیه ابوبصیر) آیا توجه دارى به سخنان و گفتار این بانوى مسلمان یعنى چطور در صعب ترین و سخت ترین اوقات و احوال خویش از ایمان و دینش دست نکشیده و از احکام و آداب آن سؤ ال و پرسش مى نماید؟ سپس حضرت فرمود: قسم و سوگند به خدا به یک قطره اش هم اجازه نمى دهم و نباید چکه اى از آن هم بچشى زیرا نادم و پشیمان مى شوى موقعى که نفس و جان و روحت به اینجا که برسد (حضرت با دست خودش به گلویش اشاره کرد) و این کلام و سخن را سه بار تکرار کرد. سپس فرمود: اى ام خالد متوجه شدى و دانستى که چه گفتم ؟ آن بانوى مسلمان عرض کرد: بلى و بعد حضرت فرمود: آن مقدار شرابى که میل را مرطوب و نمناک کند، یک خم را نجس و ناپاک و آلوده مى نماید و این حرف را سه مرتبه اعاده و تکرار فرمود. 2
1- مرحوم علامه مجلسى در بیان خود مى فرماید: این جمله حدیث یا محمول بر تقیه است و یا حضرت مى خواست سؤ ال كننده را امتحان و آزمایش نماید. بحار، ج 62، ص 88.
2- بحار، ج 62، ص 88؛ سفینه البحار در ام خالد؛ كافى ، ج 6، ص 413.